۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه

خود هیپنوتیزم، استاد کابوک _ قسمت اول(مقدمه)

روشی برای کسب سکوت درون

در این سری از مقالات قصد داریم که به چگونگی دستیابی به "سکوت درون" با استفاده از "خود هیپنوتیزم" با روش استاد کابوک( مرحوم شعبان طاوسی) بپردازیم. با این امید که فنون این استاد بزرگ برای خوانندگان گرامی نهایت استفاده و فایده را داشته باشد.

عده ای از دانشمندان علم هیپنوتیزم، هیپنوتیزم را یک نوع تمرکز فکر* می دانند. تمرکز فکر یعنی حالت شدید توجه و دقت، و منظور متخصصین هیپنوتیزم از تمرکز فکر این است که شخصی بر روی یک صندلی بنشیند، عضلات خود را شل کند، به اعضای بدنش کوچکترین حرکتی ندهد و چشمهایش را به چشم هیپنوتیزم کننده و یا به نقطه معینی خیره کند و به چیزی فکر نکند( روانشناسی هیپنوتیزم _ شعبان طاوسی(کابوک) ص 360). این عده استدلال می کنند که هنگام خودهیپنوتیزم کردن، ما فقط فکر خود را به یک نقطه متوجه می کنیم و در نتیجه خودبه خود هیپنوتیزم می شویم. در زمان قدیم، کودکان وقتی به پشت می خوابیدند و به ماه نگاه می کردند به خواب هیپنوتیزم، به مرحله لتارژی یا مرگ کاذب می رفتند و مادران تصور می کردند که کودکشان مرده است.
نظریه گرنی(Gurney): «گرنی معتقد است که متوجه و متمرکز نمودن فکر سوژه موجب می شود که فکر سوژه از سایر موضوعات دیگر جدا شود. زیرا شخص در حالت عادی بیداری دارای پراکندگی فکر است، یعنی افکارش متوجه بسیاری از احتیاجات و تمایلات و موضوعات روزانه می باشد. ولی هنگام هیپنوتیزم شدن، شعاع فکر از روی کلیه نیازمندی ها و ظواهر موجود بریده می شود و فقط یک اندیشه باقی می ماند و آن هم عبارت است از اندیشه ای که هیچ معنی و مفهومی ندارد، مثل نگاه کردن به شمع یا یک نقطه براق و به هیچ چیز فکر نکردن که دارای معنی و مفهومی نمی باشد. در این صورت سوژه استقلال فکری خود را از دست می دهد. یعنی مغزش از هرگونه فکری خالی می شود. در چنین وضعی هیپنوتیزور تلقین و فکر خود را وارد مغز خالی هیپنوتیزم شونده می نماید و چون مغز خالی است و افکار برتری در آن وجود ندارد، لذا تلقینات و افکار هیپنوتیزور را می پذیرد.»

منابع: کتاب های "روانشناسی هیپنوتیزم" و "خودهیپنوتیزم" اثر استاد کابوک(شعبان طاوسی)

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر