روشی برای متوقف کردن گفتگوی درونی:
نقل از کتاب ملاقات با ناوال، اثرآرماندو تورز:
«اگرچیزی که میخواهیم گردآوری سکوت عمیق با کمترین تاثیر باشد، بهترین بیعملی، تنهایی است. بههمراه ذخیرهسازی انرژی و ممنوع کردن آنهایی که به ما توجه دارند، یادگیری اینکه چگونه تنها بمانیم سومین اصل مسیر است.
دنیای مبارز تنهاترین دنیایی است که وجود دارد. حتی هنگامی که چندین کارآموز با هم متحد میشوند تا مسیر قدرت را با هم بپیمایند، هر کدام میداند که تنها است، اینکه نمی تواند هیچ چیزی از دیگری انتظار داشته باشد، و نه اینکه به دیگری وابسته باشد. تنها چیزی که میتواند انجام دهد این است که مسیرش را با همراهش قسمت کند.
تنها بودن نیاز به تلاش بزرگی دارد، زیرا که ما هنوز یاد نگرفتهایم که چگونه بر فرمانهای ژنتیکی اجتماعی بودن پیروز گردیم. در شروع کارآموز باید اگر که نیاز باشد توسط آموزگارش با دامهایی مجبور شود. اما پس از مدتی یاد میگیرد که چگونه از آن لذت ببرد. این طبیعی است که ساحران سکوت را جستجو میکنند در خلوت کوهها و یا در بیابانها و اینکه آنها در طول دورههای طولانی تنها زندگی میکنند.
کسی چنین اظهار داشت که این یک چشمانداز ترسناک است.
کارلوس پاسخ داد که:
ترسناک این است که سالهای پیریمان را مانند بچهها به گریه بگذرانیم!
یکی از ویژگیهای زندگی مدرن این است که هرچند ارتباطات بیشتر توسعه یافتهاند، ما احساس تنهایی بیشتری میکنیم. بودش معمولی انسان یکی از دلخراشترین گونه تنهاییها است. به دنبال همراه میگردد، اما نمیتواند او را بیابد. عشقش تنزل پیدا کرده است، رویاهایش خیالپردازی محض است. حس کنجکاوی شخصاش تبدیل به توجه شدید به خودش شده است و تنها چیزی که باقیمانده است وابستگیهایش است.
از سوی دیگر، تنهایی مبارز مانند عقبنشینی عاشقان است، جایی برای آنانیکه به دنبال گوشهای هستند تا شعری برای عشقش بنویسد. و عشق مبارز در همهجا هست، زیرا که عشقش زمین است، جایی که او برای چنین زمان کوتاهی در آن سرگردان ماند. بنابراین هر جایی که برود، مبارز به معشوقش تسلیم است. بهطور طبیعی گاهگاهی از بودن در اجتماع گریزان است، سکوت درونی، تنهایی است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر