۱۳۹۴ آبان ۱۳, چهارشنبه

سکوت درون _ قسمت هفدهم(حماقت اختیاری)

روشی برای متوقف کردن گفتگوی درونی :

8- حماقت اختیاری: 

براى سالك شكارچى, خوب و بد, ثمربخش و زیانبار, سختى و مرض, توانگرى و فقر فرقى ندارد. هیچ چیز وجود ندارد كه براى او از چیز دیگر اهمیت بیش ترى داشته باشد یا عملى وجود ندارد كه در نزد او برترى داشته باشد, همه این جداسازیها و ارزش داوریها مربوط به حوزه تونال و جهان عادى مى شود. با این حال, سالك مبارز هر عملى را كه برمى گزیند آن را چنان انجام مى دهد كه گویى برایش مهم است. او به ظاهر با مردم همخوانى دارد و با همنوعان خود چنین وانمود مى كند كه به كارهاى خود و ثمربخشى آنها اهمیت مى دهد. و این معناى حماقت اختیارى شمن است. سالك مبارز نخست باید بداند كه رفتارهایش بیهوده است و با این حال, چنان كار انجام دهد و رفتار كند كه گویى این مطلب را نمى داند.
شمن در عین بى نامى و بى نشانى و نفى گذشته خویش, تنها حلقه بستگى و پیوندش با دیگران همین جنون اختیارى اوست. او به ظاهر با مردم مى زید و حال آن كه با آنان نیست. به نظر مى رسد كه این ویژگى به سالك آرامش مسرت بخش مى دهد و او را از دغدغه ها و اندیشه در حاصل رفتارها و كردارهاى خود مى رهاند. انسان معرفت پیشه فخر ندارد، مقام ندارد، خانواده ندارد، نام ندارد، وطن ندارد، فقط حیات دارد که باید زندگی کند و تحت این شرایط، تنها پیوند او با همنوعانش همان «حماقت اختیاری» است.
"می توان ثابت قدم بود، سخت ثابت قدم، حتی با علم به اینکه آنچه می کنیم بیهوده است. نخست باید بدانیم که کارمان بیهوده است، ولی آن چنان به دنبالش باشیم که گویی نمی دانستیم. این است جنون ساختگی یک ساحر، یا راز دیوانگی مقدس._ دون خوان ماتیوس"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر