روشی برای متوقف کردن گفتگوی درونی :
6- انتخاب مرگ به مثابه مشاور زندگی:
اندیشه و انتظار مرگ, نیرو به ما می دهد, سبب می گردد از رویدادهای کوچک به خشم نیاییم, کمک می کند تا خویشتن را ضابطه مند سازیم و در زندگی انضباط داشته باشیم و به مسائل اساسی توجه و گرایش یابیم.
اندیشه و انتظار مرگ, نیرو به ما می دهد, سبب می گردد از رویدادهای کوچک به خشم نیاییم, کمک می کند تا خویشتن را ضابطه مند سازیم و در زندگی انضباط داشته باشیم و به مسائل اساسی توجه و گرایش یابیم.
نقل قول از دون خوان خطاب به کارلوس کاستاندا: «مرگ همراه جاودانی ماست. او همیشه در طرف چپ ما به فاصله یک بازوی گشوده قرار دارد و بی وقفه تو را نظاره می کند ... وقتی که بی صبری می کنی کافیست فقط به سمت چپ خود برگردی و با مرگ مشورت کنی. هر چه که بی ارزش و مبتذل است در لحظه ای که مرگ به طرف تو می آید، فراموش می شود... مرگ تنها مشاور با ارزشی است که ما داریم. هر بار که فکر می کنی که هیچ چیز روبراه نیست و تو در خطر نابودی هستی، به طرف مرگ رو کن و از او بپرس که آیا حق با توست یا نه؟ مرگ به تو خواهد گفت که اشتباه می کنی و هیچ چیز مهم نیست مگر تماس او با تو و سپس مرگت خواهد افزود: من هنوز به تو دست نزده ام!
ذهن خود را به روی هر آن چه تو را به مرگت پیوند می دهد، متمرکز کن. بدون کوچکترین افسوس، بدون کوچکترین غم، بدون کوچکترین نگرانی ذهنت را روی این مطلب متمرکز کن که وقت نداری، و بگذار که اعمالت در نتیجه آن انجام شوند، بگذار که هر یک از اعمالت آخرین نبرد تو بر روی زمین باشد. فقط در این شرایط است که اعمالت از اقتدار کامل برخوردار خواهند بود. با اقدام به عمل با علم به اینکه این عمل می تواند آخرین اقدام ما در زندگی باشد، خوشبختی شگفت و درخشانی وجود دارد... کاملا طبیعی است که آخرین عمل یک شکارچی بر روی زمین، شایسته ترین اعمالش باشد... فکر کردن به اینکه تدوامی در اعمال ما وجود دارد فقط موجب بزدلی ما می شود... بزدلی مانع دستیابی انسان به آنچه که برای او مقدر شده است می شود.»
نقل قول از کتاب ملاقات با ناوال، آرماندو تورز:
« هنگامی که شما احساس میکنید که ذهن جمعی به شما فشار میآورد، و سعی میکند که شما را بر ظواهر دنیا متمرکز سازد، این حقیقت خرد کننده را با خودتان تکرار کنید: « من خواهم مرد، من اصلاً مهم نیستم، هیچکس مهم نیست!» با دانستن اینکه این موضوع تنها چیزی است که مهم است."
اگر میخواهید خودتان را بشناسید، از مرگ شخصیتان آگاه باشید. قابل معامله نیست، تنها چیزی است که جداً میتوانید داشته باشید. هر چیز دیگری ممکن است از دست برود، اما مرگ نه، میتوانید آن را به عنوان یک حقیقت نگاهدارید. یاد بگیرید که چگونه از آن برای ایجاد تاثیرهای جدی در زندگیتان استفاده کنید.
هنگامی که به مشاورههای مرگ گوش میکنید، خودتان را مسوول زندگیتان بدانید، به این منظور که کارهایتان را با تمامیت (وجود) انجام دهید. خودتان را کشف کنید، بشناسید و به شدت زندگی کنید، مانند زندگی ساحران. این نوع زندگی تنها چیزی است که ما را از خستگی نجات میدهد.
یکبار که خودتان را با مرگ میزان کردید، می توانید گام بعدی را بردارید: کاهش باروبنه سفرتان به حداقل ممکن. این دنیا زندان است، و ما باید آن را مانند فراریها ترک کنیم، هیچ چیزی را نمیتوانیم با خودمان ببریم. موجودات انسانی بهطور طبیعی مسافر هستند. پرواز و شناخت افقهای دیگر سرنوشت ماست. آیا شما تختخواب یا میز شامتان را با خودتان به سفر میبرید؟ زندگیتان را هماهنگ کنید!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر