۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

سکوت درون _ قسمت یازدهم(ترک عادت)

روشی برای متوقف کردن گفتگوی درونی :


2- ترك عادت:
برای متوقف کردن گفت وگوی درونی و تمركز دقت مان در ناوال (جهان واقعی) ضروری است. تأكید بر ترك عادت را در عرفانهای مختلف شناخته شده در دنیا می یابیم. حافظ می گوید: از خلاف آمد عادت بطلب كام كه من / كسب جمعیت از آن زلف پریشان كردم.
با این وصف, باید تعریف خاص دون خوان را از ترك عادت و فرقهایی كه با مقصود عرفای ما دارد, در نظر داشت. به نظر دون خوان, چنین خواسته ایم كه زندگی خود را با عادات پیش ببریم و این اساس زندگی عادی و جهان توصیفی (تونال) ما را تشكیل می دهد. این عادات ما را وادار به زندگی یك سان و یك نواختی می كند و ما را در نظم و ترتیبی خاص پای بند می سازد. در نتیجه در همنوعان خود انتظار گونه ای خاص از سلوك و رفتار از ما پدید می آید و این انتظار, سبب می شود كه خود را فرمانبر و پیرو عادتهای خود و خواسته های همنوعان خویش سازیم و از پویش و دگرگونی در شرایط خود باز ایستیم و در پیله ای كه خود بر خویشتن خویش تنیده ایم, گرفتار آییم. این عادت, ما را در تونال به بند می كشد و بین ما و جهان واقعی حجاب می گردد.
شرط سلوك آن است كه اندیشه ها و ادراكهای ما از ساختارهای پایدار رها شود, تا جایی برای تازگیها و چیزهای پیش بینی نشده در زندگی مان باز شود; چرا كه عناصر معرفت واقعی پیش بینی ناشدنی اند و این مهم با ترك عادت, به دست می آید.

نقل قول از دون خوان خطاب به کارلوس کاستاندا: شکارچی بودن(شکارچی از دیدگاه یک سالک تولتک) فقط تله گذاشتن نیست. شکارچی که هم وزن خود طلا می ارزد اگر شکار را به دام می اندازد به این دلیل نیست که خوب تله می گذارد و یا اینکه عادات شکارش را می شناسد بلکه به این دلیل است که خود عادتی ندارد. برتری بزرگ او در اینجاست. او مانند حیواناتی که تعقیب شان می کند نیست؛ حیواناتی که عادات سنگینی زندگی شان را منظم می کند و زرنگی هایشان را هم می شود حدس زد. شکارچی آزاد، جاری و غیرقابل پیش بینی است._ از کتاب "سفر به دیگر سو"

«کمین کردن برای ما طبیعی است، به خاطر ویژگی‌های وراثتی حیوانی‌مان: برای زنده‌ماندن، همه ما رفتارهایی را توسعه داده‌ایم که انرژی‌مان را شکل می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا خودمان را وفق دهیم. با مطالعه این عادات، یک مشاهده کننده با دقت می‌تواند دقیقاً رفتار یک حیوان یا یک موجود زنده را در هر لحظه پیش‌بینی کند.
مبارزان می‌دانند که هر رفتاری یک نوع اعتیاد است. مانند مصرف مواد مخدر، رفتن به کلیسا در روزهای یک‌شنبه؛ تفاوت در شکل عادات است، نه در جوهر آنها. به همین شیوه، هنگامی که فکر می‌کنیم که دنیا قابل توضیح با منطق است و اعتقادات ما تنها واقعیت موجود هستند، تبدیل به قربانی عاداتی می‌شویم که ادراکات ما را تیره می کنند و وادارمان می‌کنند تنها چیزی را که برایمان آشنا است ببینیم.
عادات الگوهای رفتاری هستند، که به‌طور مکانیکی آنها را انجام می‌دهیم حتی هنگامی که معقولانه به نظر نمی‌آیند. برای کمین‌کننده شدن بایستی خودت را از قیدها آزاد سازی....
از آنجایی‌که یک مبارز کمین‌کننده صاحب اختیار عاداتش است، تمام آثار عادت را از زندگی‌اش دور انداخته است. او تنها می‌بایست انسجام انرژیتیکی‌اش را بازیابد تا بتواند آزاد شود. از این رو او در انتخاب آزاد است، می‌تواند اشکال مختلف رفتاری را انجام دهد، چه در برابر دیگران انسانها و چهدر مقابل دیگر موجودات هوشمند.
نتایج چنین مانورهایی یک شرکت عادتمندانه در اجتماعات نیست، بلکه کمین کردن است، زیرا شامل مطالعه رفتار دیگران هم می‌شود.
آزادی از منطق پیروی نمی‌کند. هنگامی که یک عادت را ترک می‌کنی، تمامیت وجودت می‌لرزد، زیرا افسانه نامیرا بودن را نابود می‌سازد.
با اشاره به مردمی که از سر کار بر می‌گشتند، به من گفت که:
به نظرت آنها چه کار می‌کنند؟ آنها بیرون می‌آیند تا دیروزشان را زندگی کنند! غم‌انگیزترین موضوع این است که احتمالاً تعداد اندکی از آنها از این موضوع آگاه است. هر روز بی‌نظیر است، و دنیا چیزی نیست که دیگران برای ما تعریف می‌کنند. تصمیم به لغو عاداتی که داری چیزی است که یکبار انجام می‌شود و برای همیشه. با چنین عملی مبارز تبدیل به یک کمین‌کننده می‌شود.
از بین بردن عادات هدف مسیر نیست، این تنها یکی از معانی آن است. هدف آگاه بودن است.»


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر