راهی به سوی سکوت درون
عملکرد ذهن
فکر تنها یک ابزار است. ذهن وجود دارد تا برای
کارهای خاص استفاده شود و زمانی که کار مورد نظر انجام شد، ابزار را به کناری می
گذاریم و تا کار بعدی دیگر از آن استفاده نمی کنیم. باید بگویم حدود 80 تا 90
درصد افکار اغلب مردم نه تنها تکراری و بی فایده است، بلکه مضر هم می باشد و باعث
اتلاق انرژی نیز می شود. به جز عده اندکی، همه مردم به جریان بی وفقه و زائد تفکر معتاد هستند و معتقدند که اگر جریان تفکرشان متوقف شود، خودشان هم متوقف می شوند، و
این توهمی است که ذهن در ما به وجود می آورد تا بتواند بقای همیشگی خود و حالت
چیرگی اش بر ما را تضمین کند. با توقف جریان افکار تنها چیزی که متوقف می شود خود
ذهن است و در نتیجه آنچه که در مسیر رشد قرار می گیرد آگاهی ماست. در پلکان
تکامل آگاهی، ذهن فقط یکی از پله ها است و ما نیاز داریم که برای تکامل بیشتر، از
این پله فراتر برویم. باقی ماندن در این پله، فقط باعث نابودی ما خواهد شد. فکر
بدون آگاهی نمی تواند وجود داشته باشد اما آگاهی به فکر احتیاجی ندارد. روشن بینی
به معنای رفتن به ورای فکر است.
بی ذهنی، آگاهی بدون نیاز به فکر است و تنها
به این روش می توان خلاقانه تفکر کرد زیرا فکر به تنهایی قدرتی واقعی ندارد. ذهن
الزاما ماشین بقاست. در مقابل افکار دیگر حمله یا دفاع می کند، اطلاعات را ذخیره،
جمع آوری و آنالیز می کند و این کاری است که در آن بی نظیر است اما به هیچ وجه
خلاق نیست. هنرمندان بزرگ نیز به این نکته اشاره داشته اند که ایده ی خلاقانه آنها
در شرایط سکوت ذهنی به ایشان الهام شده است.
ذهن تنها شامل فکر نمی شود بلکه شامل احساسات
و هیجانات نیز می شود. احساسات و هیجانات بازتاب ذهن در جسم ما هستند و به صورت
فعل و انفعالات شیمایی و تغییرات فیزیولوژی نمود پیدا می کنند. همواره شاهد
احساسات و هیجانات درونی خود باشید بدون اینکه آنها را قضاوت کنید. اگر برای
لحظاتی احساس خاصی برای مشاهده کردن وجود ندارد، توجه خود را معطوف میدان انرژی
درون بدن تان و همچنین به لایه های عمیق تر کنید. این دری به سوی هستی است. خنثی
کردن دردهای احساسی با ذهن غیر ممکن است زیرا ذهن خود بخشی از مشکل است و به
این می ماند که پلیسی مامور تحقیق در مورد یک آتش سوزی شود در حالی که خودش عامل
آتش سوزی بوده است!
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر